[1] - زعرور. [ زَ /
زُ ] (ع اِ) به لغت اهل مغرب میوه ای است صحرایی شبیه به سیب ، لیکن از سیب بسیار کوچکتر
است و آن را در خراسان علف شیران و علف خرس گویند و به عربی تفاح البری و درخت آن راشجرة
- الدب خوانند. (برهان ). میوه ای است که به فارسی آن را الج گویند. (منتهی الارب
) (آنندراج ). نام میوه ای است و بعضی گویند نوعی از کنار است . (از رشیدی )(غیاث اللغات
). بار درختی کوهی که به فارسی زالزالک گویند. (ناظم الاطباء). گوجه ٔ وحشی . زالزالک . (فرهنگ فارسی
معین ). درختی است معروف ... ج ، زعایر. (از اقرب الموارد) فارسی معرب است . (از المعرب
جوالیقی ص 173). اندر خراسان آلچه گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت بخط مرحوم
دهخدا). دلانه : کوژ. ردف . نمتک . گیل سرخ . آلج . ازدف . آلولج . آژدف . مثلث العجم
. نلک . آلوچه ٔ کوهی . شجرةالدب . تفاح البری
. علف خرس . ازگیل . ذوالثلاثة حبات . ذوالثلاثة نویات . اقسیاقنش . جبریول . آنج
.علف شیران . اونیا. طریقوقون . مسبیلس . طریققن . (از یادداشت های بخط مرحوم دهخدا).
درخت زعرور در کوه می باشد و چون بچه ٔ آن بباغ بنشانند و به آلویدان پیوند کنند، نیکو آید. و
زعرور هم سرخ بود و هم سیاه . (از فلاحت نامه ، یادداشت ایضاً).درختی است خارناک و
میوه دار چون آلبالوئی خرد بامزه ٔ خوش ترش و در میان ، چند هسته دارد و برگهای سفید دارد.
(از لاروس ، یادداشت ایضاً) : آبی و امرود و آلچه که به تازی زعرور گویند طبع را خشک
کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً).
و در زعرور، قوتی است که مجاری بول را پاک کند و سنگ را بریزاند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ، ایضاً). و بیشه
ٔ عظیم (کام فیروز) همه درختان
بلوط و زعرور و بید. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 211). و همچنین درخت سنجد و زعرور، چه درخت
مثمر و میوه دار درخت امرود و زردآلو است . (تاریخ قم ص 110). رجوع به ترجمه ٔ صیدنه ، تحفه ٔ حکیم مؤمن ، ضریر انطاکی ، دزی ج 1 ص
592، لکلرک ج 2 ص 211، الفاظ الادویه ، اختیارات بدیعی ، زعرور بستانی و زعرور جبلی
شود.
//////
[zo'rur]
گیاهی خودرو و کوهی با برگهای بریده و میوۀ کوچک سرخرنگ که در گذشته مصرف دارویی
داشته؛ علف شیران؛ علف خرس؛ کیل سرخ؛ نمتک؛ کوهج؛ ازدف.
////////////
خفچه , کيالک , درخت کويچ , وليک
/////////////
- زعرور. شرح الماهیة: من نوع العوسج، و من جنس الشّجر الشّائک،
و هو نوعان:
بستانی و برّی، و له ورق کورق الکمّثری
البرّی، و ثمره کالتّفّاح لونه أحمر قانیء کالعقیق فی داخلها عجمة کعجم العنّاب، و
فی طعمها قبض، و هی ثلاث حبّات فی معلاق واحد، و تسمّی الشّجرة ذات ثلاث حبّات لأجل
ذلک، و یقال لها العوسج الأحمر.
طبیعته: بارد یابس فی الأولی.
منافعه و خواصّه: مقوّ للمعدة دابغ لها
قاطع للقیء و الإسهال، قامع للصّفراء حابس للسّیلانات من کلّ ثمرة، مدرّ للبول؛ و
قضبان هذه الشجرة و ورقها حابسان للبطن حبسا قویا، و طبیخه ماسک للبطن، و إذا غسل به
الرأس أمسک الشّعر فیه و منعه من التّناثر.
بدله إذا فقد: کمثری شتوی.
* زعرور:Pirus germanica
أ) الزعرور البستانی:
[الوردیات-]Rosaceae
F. Neflier commun.
E. Medlar.
ب) الزعرور الجبلی (الیبروح)Mandragora
officinarum
.
[الباذنجانیات-]Solanaceae
F. Mandragore.
E. Mandrake.
(و فی «معجم أسماء النبات «أنواع أخری من الزعرور
نثبتها فیما یلی للفائدة).
ج) زعرور (تفاح بری):Crataegus azarolus
[الوردیات-]Rosaceae
F. Azerikuer; aubepine
azerolier.
E. Azarole.
(و لعل هذا هو الذی سماه الغسانی بالزعرور البری).
د) زعرور الأودیة (بالامازیغیة أدمامای):Crataegus oxycantha .
[من نفس الفصیلة]F .Aubepine ;noble
epine
.
E. Hawthorn.
حدیقة الأزهار فی ماهیة العشب و العقار،
النص، ص: 107
//////////////
- زعرور. من جنس الشجر الخشبی المشوک، و من نوع العوسج. هکذا
جعله (د)، و هو نوعان: بستانیّ و بریّ. ذکره (د) فی 1، و (ج) فی 7.
[و ذکره] ابن وافد حیث ذکر البارد الیابس،
و ذکر أنه المشتهی بعینه، و ذلک غلط منه، لکن أهل سرقسطة یسمّون المشتهی زعرورا.
الزّهراوی: هو الإجّاص الشتوی.
و الذی صحّ أنه شجر له ورق کورق الکمّثری
البری، إلّا أنه مشرّف، و فیه تقطیع، و خشبه مشوک، یعلو کما یعلو شجر الإجّاص، و له
شیء یشبه الزهر، و لونه أصفر، و ثمره کالتفّاح القلیبی فی خلقته، تشبه خرز العقیق،
و لونها أحمر قانیء، فی داخلها عجیمة کعجم العنّاب، و فی طعمها قبض، و هی ثلاث حبّات
فی معلاق واحد، کذلک تسمّی الشجرة ذات الثلاث الحبّات. و یسمّی هذا النوع (ی) مشبیلن،
و أقسیاقنتس، و هو العوسج الأحمر، (فس) طریفوقون، أن ذو ثلاث حبّات، (ع) النّلک، (لس)
زعرور، و یسمّی فی بعض الجهات ربیول، و یقال اسکرسول. و هو کثیر بجهة جلّیقیة و سرقسطة.
منابته الجبال المکلّلة بالشّجر، و لا
ینبت إلّا حیث المیاه الجاریة.
و نوع آخر من المشتهی تسمیه العجم نربلیه
(فی ن).
و أما البری فنبات یعرف بعلّیق الکلب
(فی ع).
و حکی (ج) أن ببلاد أنطالیا نوع آخر منه
ثمره کثمر التفّاح شکلا، إلّا أنه اصغر، و هو الی الصّفرة، و أسافله عریضة، علیه زغب
کزغب الخوخ، فی داخله نوی کبزر التفّاح، و طعمه فیه قبض، و لا یؤکل إلّا معفّنا یجتنی
و یجعل فی الأزیار حتی ینضج، فحینذ یؤکل، و بالجملة فإن شجره کشجر الاول المذکور انفا،
و یسمّی هذا النوع سطالیون، و یعرفه الناس بشجرة الدبّ، و یسمی أقسوس و أقسیس، و بعجمیة
الثغر شربش و هو کثیر فی بلاد الروم و بناحیة سرقسطة، و یعرف هناک بالمشتهی[612].
عمدة الطبیب فی معرفة النبات، ج1، ص:
276
/////////////
زعرور:
دیسقوریدوس: فی الأولی مستبلن، و من الناس
من یسمیه أرونبا و هو الزعرور و هو شجرة مشوکة ورقها شبیه بورق مثنی و لها ثمر صغار
شبیه بالتفاح فی شکله لذیذة فی کل واحدة منه ثلاث حبات، و لذلک سماه قوم طریفلن و هو
ذو الثلاث حبات و هو قابض، فإذا أکل کان جیداً للمعدة ممسکاً للبطن. جالینوس فی السابعة
بعض الناس یسمی الزعرور باسم مشتق من النوی الموجود فیه فإن فی کل واحدة من ثمرة الزعرور
ثلاث نویات و فی کل واحدة من ذلک النوی بزر من بزر الشجرة کما أن الحب الموجود فی التفاح
هو بزر شجرة التفاح، و عجم الزبیب بزر الکرم، و الحب أیضاً الموجود فی جوف التین هو
بزر شجره، فهؤلاء یسمون الزعرور ذا الثلاث نویات بسبب هذا النوی الذی فی جوفه و هو
ثلاث، و ثمرة الزعرور تقبض قبضاً شدیداً، و لیس یؤکل إلا بعد کد و فی الزعرور حبس للبطن
شدید و فی قضبانه أیضاً و ورقه عفوصة لیست بالیسیرة. ابن ماسویه: و قوته فی البرودة
و الیبوسة من واحد، و یدبغ المعدة و یغذو البدن غذاء یسیراً و لیس الإکثار منه بمحمود
و یستعمل کالدواء لا کالغذاء. الرازی: مسکن للصفراء و الدم. روفس فی کتاب التدبیر:
یقطع القیء و یعقل البطن و لا یحبس البول. إسحاق بن عمران: یشهی الأکل و یولد القولنج،
و لذلک ینبغی أن لا یستعمل إلا بعد ما ینضج و یطیب فإنه أقل لضرره. مسیح: الزعرور لیس
ردیء الکیموس. دیسقوریدوس: و فی البلاد التی یقال لها إیطالیا جنس آخر من الزعرور
و هی شجرة شبیهة بشجرة التفاح غیر أن ورقها أصغر من ورق شجر التفاح و ثمرة هذه الشجرة
مستدیرة و تؤکل و أسافله عریضة و هو إلی القبض ما هو بطیء النضج. لی: یعرف هذا النوع
عندنا بالأندلس المشتهی. جالینوس فی 6: هذا النبات قابض کأنه فی المثل تفاح بری و ثمرته
عفصة ردیئة تصدع الرأس و ذلک لأنه یخالطها کیفیة ردیئة غریبة.
الجامع لمفردات الأدویة و الأغذیة، ج2،
ص: 470
//////////////
مشبیلین[514]:
شجرة الزّعرور المسمّی طریققن[515]، و
تفسیره ذو الثّلاث حبّات، و هو حامض الطّعم لذیذ. و تسمّی شجرة الزّعرور النّلک، عن
أبی حنیفة[516]. و ذکره[517] جالینوس فی المقالة السّابعة.
/////// أفیملیس[518]:
زعموا أنّه نوع من الزّعرور المتقدّم ذکره،
و لا علم لی به[519]، و ذکره جالینوس فی المقالة السّادسة.
تفسیر کتاب دیاسقوریدوس
قرانیا:
هی شجرة معروفة[520]، جبلیّة، تکون بجبل
لبنان و بغیره، لها ثمر مثل الصغیر من التّفاح إذا طاب و نضج احمرّ و اصفرّ أیضا، و
فیه حمضة، و فی جوفه عجمة صلبة من جنس الزّعرور؛ و لا أعلم لها اسما[521].
تفسیر کتاب دیاسقوریدوس
///////////////
عقیلی در مخزن Mespilus azarolus azarole گوید
/////////////////
زالزالک زرد یا کیالک (نام علمی: Crataegus azarolus)، (به انگلیسی: azarole یا azerole یا Mediterranean
medlar)،
گونهایزالزالک است که در ایران، سوریه، فلسطین، لبنان، عراق، آناتولی، ترکمنستان و تالش میروید.[۱]
C. azarolus var. azarolus با میوه نارنجی.
این درخت در ایران در استانهای مازندران، گیلان،کرمانشاه، ایلام، لرستان، اراک، همدان، فارس، کرمان، چهارمحال و بختیاری،کرمان، کهگیلویه و بویراحمد و تهران میروید.[۲]
محتویات
ویژگیها[ویرایش]
درختی تا ارتفاع ۲-۷ متر با شخههای
جوانی که کرکهای نمدی دارد و شاخههای در حالت مسنتر بدون کرک، خاکستری-قهوهای
هستند. خارهایی به طول کموبیش ۱ سانتیمتر دارد. برگهای آن بادبزنی-واژ تخممرغی،
غالباً کوچک، به طول ۲-۴ سانتیمتر و عرض ۱٫۵-۳٫۵ سانتیمتر دارد. دمبرگهای
آن مشخصا از پهنک کوتاهتر است.[۳]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
منابع[ویرایش]
مظفریان، ولیالله. درختان و درختچههای ایران.
تهران: فرهنگ معاصر، چاپ سوم ۱۳۸۹. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۰۳-۲.
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Crataegus azarolus»،
ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۵ مهر ۱۳۹۴).
//////////
الزعرور الشائع أو الزعرور المعروف (باللاتينية: Crataegus azarolus)
نوع نباتي يتبع جنس الزعرور من الفصيلة الوردية.
الموئل والانتشار[عدل]
موطنه بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وقبرص وتركيا والقوقاز.[1]
مرادفات للاسم العلمي[عدل]
(باللاتينية: Mespilus azarolus (L.) Duhamel)
(باللاتينية: Oxyacantha azarolus (L.) Bubani)
(باللاتينية: Pyrus azarolus (L.) Scop.)
(باللاتينية: Azarolus crataegoides Borkh., nom.
illeg.)
(باللاتينية: Azarolus maroccana (Lindl.) M. Roem.)
(باللاتينية: Crataegus aronia (L.) DC.)
(باللاتينية: Crataegus chrysoclada Gand.)
(باللاتينية: Crataegus linnaeana Pojark.)
(باللاتينية: Crataegus pontica K. Koch)
(باللاتينية: Lazarolus oxyacanthoides Borkh., nom.
illeg.)
(باللاتينية: Mespilus aronia (L.) Willd.)
(باللاتينية: Crataegus azarolus subsp. aronia (L.)
Rouy & E. G. Camus)
Crataegus azarolus
MHNT.BOT.2012.10.27.jpg
المصادر[عدل]
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة انتشار الزعرور
الشائع (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 27 نيسان 2012.//
//////////////
به عبری:
עוּזְרָר קוצני (שם מדעי: Crataegus azarolus, שם נרדף: Crataegus
aronia) הוא עץ קטן או שיח ממשפחת הורדיים. על ענפיו של העוזרר ישנם קוצים חדים באורך 1–2 ס"מ, בעיקר על הענפים העבים יותר, ומכאן שם התואר של המין
- קוצני.
גובהו הממוצע של העץ בין מטר וחצי לשני מטרים וחצי, אבל ניתן למצוא פרטים בגבהים משתנים, עד כחמישה מטרים ולעתים יותר מכך. עליו של העוזרר הקוצני מאונים־מנוצים ומסורגים לאורך הענף. הם שעירים משני צדדיהם (ולכן צבעם ירוק־אפרפר), ונושרים בחורף. הפרחים, המופיעים במרץ־אפריל, לבנים, לעתים בעלי גוון צהוב או ורוד, בעלי 5 עלי־כותרת. הפרי הוא מסוג ענבה מדומה,
וצבעו צהוב (או אדום בתת-המין עוזרר אדום) בהבשלתו. הפרי אכיל ובעל טעם דומה לתפוח, ואף משויכות לו סגולות רפואיות מסוימות כמו הורדת לחץ דם.
העוזרר הקוצני גדל בבתה ובחורש, באזורים רבים במרכז ובצפון הארץ (בשפלה, בהר, במדבר יהודה, בגולן ועוד). עוזרר אדום,
שנחשב בעבר למין נפרד, הוא תת-מין של עוזרר קוצני הגדל בגליל העליון. בניגוד לעוזרר הקוצני הטיפוסי, שפירותיו צהובים, פירותיו של העוזרר האדום הם אדומים.
//////////////
به ترکی آذری:
Azarol yemişan (lat. Crataegus azarolus) - yemişan cinsinə aid
bitki növü.
به انگلیسی:
Crataegus azarolus is a species of hawthorn known by the common
names azarole, azerole, and Mediterranean medlar. It is native to the
Mediterranean Basin and is a common plant there, growing on sites comparable to
those the European common hawthorn grows on. In the Arabic-speaking countries
it is the commonest of the hawthorn species; in the Arabic language the term
"common hawthorn" means the azarole hawthorn. When growing in the
wild the azerole bears plentiful crops of haw fruits, which are similar to the
haws of the European common hawthorn, but plumper.
C. azarolus is often divided into subspecies or varieties, for
example Christensen in his monograph[1] uses four varieties:
C. azarolus var. azarolus has orange fruit.
C. azarolus var. aronia L., has yellowish fruit often with some
red tinges
C. azarolus var. chlorocarpa (Moris) K.I.Chr. has yellowish fruit
C. azarolus var. pontica (K.Koch) K.I.Chr. has yellowish or orange
fruit
C. azarolus has been used historically for a number of medicinal
purposes.[3]
Botanical illustration from Duhamel du Monceau, H.L. 1768. Traité
des arbres fruitiers
Contents [show]
See also[edit]
Portal icon Trees portal
List of hawthorn species with yellow fruit
References[edit]
Wikimedia Commons has
media related to Crataegus azarolus.
^ Jump up to: a b
Christensen, K.I. (1992) Revision of Crataegus sect. Crataegus and nothosect.
Crataeguineae (Rosaceae-Maloideae) in the Old World. The American Society of
Plant Taxonomists, Ann Arbor, Michigan, U.S.A.
Jump up ^ Plants for a Future PFAF (page 1)
Jump up ^ Ljubuncic, P., et al. (2005). Antioxidant activity of
Crataegus aronia aqueous extract used in traditional Arab medicine in Israel.
Journal of Ethnopharmacology 101:1 153-61.
Scientific classification
Kingdom: Plantae
(unranked): Angiosperms
(unranked): Eudicots
(unranked): Rosids
Order: Rosales
Family: Rosaceae
Genus: Crataegus
Series: Orientales
Pojark.[1]
Species: C. azarolus
Binomial name
Crataegus azarolus
L.
Synonyms
Crataegus aronia Bosc non Decne.[2]
دیسکوریدس هم Crataegus azarolus
گوید.