[1] - دبق . [ دِ ])اِ( سریش .)مهذب الاسماء(. دَبق . رجوع به دبق شود. سریشم
که بدان مرغان را شکار کند.)منتهی الارب). گیاهی است که در ساقه و شاخه های برخی از
درختان مانند امرود ایجاد شود. آنرا از درخت بلوط و سیب و امرود و درختی دیگر گیرند.)مفاتیح).
داروش . طَبق . طِبق . حبی است برنگ و اندام زرشک و آنرا مویزج عسلی گویند بسبب آنکه
چون بشکنند لعابی سفید و لزج مانند عسل از درون آن برآید گرم و خشک در دوم و جمیع ورمها
را نافع بود و گویند کلمه عربی است .)از برهان قاطع(. شجرةالدبق . عین السرطان . حمداﷲ
مستوفی گوید: ثمره ٔ آن مانند نخود است و عصاره ٔ آن دبق است .)نزهة القلوب). مویزک
عسلی . مویزج عسلی .)بحر الجواهر(. شلم . صمغ درخت .)زمخشری). و هوشی ٔ یلتزق کالغراء
یصاد به الطیر.)زمخشری). کشمش کولی به یونانی ایکسس و به لاطینی ویسکوم نامند. اقسوس
. حکیم مؤمن در تحفه آرد: بفارسی مویزک عسلی و کشمش کاولیان نامند و آن دانه ای است
از نخود کوچکتر و سبز مایل به سیاهی و در جوف او رطوبت چسبنده و دانه های بقدر خشخاش
و گیاه او از درخت امرود و غیر آن متکون میشود و چندین شاخ از یک مکان میروید. برگش
شبیه به برگ مورد لطیف و سبز نیمرنگ . در آخر دوم گرم و در اول خشک و با رطوبت فضلیه
و جاذب از عمق بدن ... - انتهی . صاحب اختیارات بدیعی گوید: اقسوس خوانند و آن دانه
ای است مشابه زرشک و دانه ٔ مورد و عطاران شیراز آنرا مویز عسلی خوانند و چون بشکنند
عسلی لزج بغایت چسبنده در اندرون بود بهترین وی تازه ٔ املس بود که لون اندرون وی کراثی
بود ولون بیرون وی سیاهی که به سرخی زند و طبیعت وی گرم و خشک در سوم و گویند در دوم
... -انتهی
//////////////
دبق. قسوس خوانند و آن حبی است مانند زرشک و
دانه مورد و عطاران بشیرازی وی را مویزج خوانند و چون بشکنند عسل لزج و بغایت چسبنده
در اندرون وی بود بهترین آن تازهاملس بود که لون اندرون وی کراثی بود و لون بیرون
وی سیاه بود که به سرخی زند و طبیعت وی گرم و خشک است در سیوم و گویند در دوم و در
وی رطوبت فضلی بود و غیر نضج و اسحق گوید گرم و تر بود و محلل و ملین بود چون با زرنیخ
بر ناخن تباه شده نهند قلع کند بر ورمهای سرد و شرابلغمی ضماد کنند نافع بود و چون
با زرنیخ و موم خلط کنند به اجزای مساوی و بر ورم بن گوش نهند مجموع ورمها را نافع
بود و اگر با کندر بیامیزند و بر ریشهای کهن نهند زایل کند و اگر با بوره بر سپرز نهند
بگدازاند و بلغم و عرق النسا و نقرس را نافع بود و چون نیم درم از وی مستعمل کنند جذب
رطوبت غلیظ از عمق بدن بکند و فولس گوید خلطها در اعضا بگدازاند و قوت اعضا بدهد و
رطوبت زایل کند و مرقوریوس گوید محلل اخلاط فاسد بود که در ورکین جمع شده باشد اما
مضر بود به قلب و از خوردن وی قراقر در شکم پیدا شود و مغص آورد و دوار و اولی آن بود
که به آب عسل قی کنند و حقنه کنند و سکنجبین بیاشامند و گویند مصلح وی بالنکو و گاوزبان
بود و بدل وی نیم وزن وی عاقرقرا.
/////////////
دبق. سپستان
نام سنتی: سپستان)1(
نام عربی: دَبق)1(
نام عمومی: Assyrian
plum، Sebesten
plum، Lasura )2،3،4
نام علمی: Cordia
myxa L.)2،3،4،10
خانواده: گاوزبان، Boraginaceae)3،4
بخش مورد استفاده: اگرچه از برگ، پوست و
ریشه این گیاه هم استفاده می شود ولی میوه بیشترین کاربرد دارویی را دارد.)5(
ریخت شناسی
درختی به ارتفاع حداکثر 12 متر، با تنه
صاف و بدون انشعاب است. اندام هوایی پوشیده از کرک های خشن است. برگ ها چرمی، بیضی،
ضخیم و دارای دمبرگ بزرگ است. گل ها قیفی شکل، سفید یا مایل به کرم بوده و به صورت
مجتمع قرار می گیرند. میوه ها به صورت شفت و پس از رسیدن کروی شکل، به اندازه گیلاس
و به رنگ زرد است و کم کم به سیاهی می گراید. مزه میوه ها شیرین است و در حالت تازه
دارای آب و موسیلاژ فراوان است. در کتاب استاد قهرمان اشاره شده است که گیاه سپستان
که در شرح قدیم آمده است با گونه های مختلف جنس Cordia
هم خوانی دارد اما تشخیص دقیق گونه نیاز به مطالعات بیشتر دارد.)1،3،5،7(
پراکنش سپستان در جهان و ایران
از شرق مدیترانه تا شرق هندوستان به طور
بومی وجود دارد و به نقاط دیگر مثل نواحی استوایی آفریقا، آسیا، استرالیا و همچنین
اخیراً در آمریکا کشیده شده است.
این درخت در ایران غیربومی بوده ولی از
زمان های پیش وارد ایران شده و در سواحل و جزایر جنوبی و جنوب کشور)مثل لار، بلوچستان،
مکران و ...( کشت می شود.)2،5،6(
تاریخچه
بر طبق منابع تاریخی، میوه های C. myxa تا همین اواخر
بخاطر طعم قابضی که هنگام تازگی دارد مورد
استفاده قرار می گرفت. در نواحی گرمسیری آفریقا، میوه های رسیده به صورت تازه و میوه
های کال هم به صورت ترشی یا تازه خورده می شوند. همچنین به عنوان طعم دهنده غذایی کاربرد
دارند. دانه ها هم خورده می شوند. در مصر، میوه های خشک شده همچنان در مغازه های ادویه
فروشی با نام سپستان)sapistan(
به فروش می رسد و کاربرد دارویی دارند. در مصر و خاور نزدیک، پالپ های(گوشت میوه) دارای
موسیلاژ برای ساخت چسب هایی جهت گیرانداختن پرندگان مهاجر به کار می رود.
میوه های سپستان به صورت انبوه در مناطق
گرمسیری آفریقا، خاور نزدیک، خاور میانه و همچنین)در قرن 18 و اوایل قرن 19( در غرب
اروپا جهت سرفه، مشکلات ریوی، التهاب مجرای گوارشی و ادراری مصرف سنتی داشته است. همچنین
در آفریقا، پالپ میوه جهت درمان اسهال، اسهال خونی، سل، زخمها، تسکین آبسه و دردهای
روماتیسمی و ضد کرم به کار گرفته می شود.(8)
ترکیبات مهم
برگ و میوه سپستان حاوی آلکالوئیدهای پیرالوزیدین،
کومارین ها، ساپونین ها، ترپن ها و استرول ها است. در برگ ها مقدار بالایی کروم هم
وجود دارد.
مواد مهم روغن دانه ها اسیداولئیک، اسیدلینولئیک،
اسیدبِهِنیک، اسیدآراشیدیک، اسیداستئاریک و اسیدپالمیتیک است.(2،5)
موسیلاژ میوه، بین 13-3 درصد و قابل توجه
است.(5)
زمان جمع آوری
میوه سپستان باید پس از رسیدن کامل در تابستان
جمع آوری شود.(5)
خواص سپستان از دیدگاه طب سنتی
عقیلی خراسانی سپستان را میوه درختی معرفی
می نماید که دو نوع بزرگِ دانه از گوشت میوه جدا و کوچکِ دانه متصل به گوشت میوه است.
هر دو نوع در پختگی و رسیدگی زرد و بعد از خشکی سیاهرنگ میشوند. وی، سرزمین های گرمسیری
و بنادر فارس را موطن آن ذکر کرده است.(1)
طبیعت: در حرارت و برودت معتدل و در اول
تر(1)
افعال و خواص
مکیدن میوه در دهان یا آشامیدن آب خیسانده
آن، یا جوشانده آن جهت نرم کردن سینه، حلق، خشونت و گرفتگی صدا، سرفه گرم و خشک، تسکین
صفرا، عطش، سوزش ادرار ناشی از صفرا، خروج کرم معده، اسهال گرم مزاجان، مواد سوداوی،
بلغم شور، اصلاح ادویه مسهله، تبهای گرم صفراوی، دموی، بلغم شور و زخم روده ناشی از
ادویه حاد به کار می رود.
نگهداشتن سپستان در دهان، در منع نزول مواد
به سینه به غایت مفید است.
قلیل الغذا و مولد رطوبات بلغمیه است.
لغزاننده(مزلق) مواد در روده ها است به
خصوص اگر با آب جوشانده آن حقنه شود.
ضماد جوشانده در دوشاب جهت بازکردن دمل
آزموده شده است.
چهار-پنج عدد از برگ های تازه روییده آن به صورت
ریز درآمده و یک شب در آب خیسانیده شود و صبح فشار داده و صاف شود جهت جریان منی، سوزش
ادرار و مثانه)سوزاک( نافع است.
پودر پوست سوخته خشک آن که با آتش سوخته
شود جهت تسکین درد و زخم مفید است.)1،10،11،12)
مضر و مصلح: مضعف معده و کبد است. مصلح
آن در سردمزاجان گل سرخ و در بقیه عناب می باشد.)1،11)
بدل: خطمی(1)
کاربرد سپستان در گیاه درمانی
با توجه به این که میوه رسیده دارای مقدار
زیادی ویتامین است، اعتقاد به خواص تقویت کننده و افزایش رشد موی آن وجود دارد. این
میوه خاصیت آنتی اکسیدانی و حفاظت کبدی هم دارد.
میوه، برگ، ریشه در کمک به درمان سرماخوردگی،
سرفه، گلودرد و مشکلات سوء هاضمه کاربرد داشته اند.
میوه رسیده به دلیل موسیلاژ، جهت زخم گلو،
تکسین دردهای قفسه سینه، دردهای روماتیسمی و ضد کرم کاربرد دارد. این میوه در فرمولاسیون
چهارتخمه)به همراه تخم مرو، به دانه و بارهنگ( به عنوان ضدسرفه و نرم کننده سینه به
کار می رود. همچنین موسیلاژ آن در صنایع قرص سازی کاربرد داشته است. در آزمایش های
حیوانی اثرات کاهش فشار خونی ناشی از موسیلاژ به دلیل انسداد گیرنده های نیکوتینی دیده
شده است.
عصاره های اتردوپترولی و الکلی سپستان خاصیت
ضددرد، ضدالتهاب و ضدآرتریت را در موش های آزمایشگاهی نشان دادند.
در بعضی مناطق آفریقایی از خیسانده برگ
گیاه به صورت خوراکی برای درمان تریپانوزومیاز و به صورت موضعی برای گزش پشه تسه تسه
به کار می رود. از برگ گیاه در بعضی نواحی به خصوص در هند، برای مصارفی شبیه برگ گاوزبان
هم استفاده به عمل می آید. آلکالوئیدهای پیرولیزیدینی اشباع موجود در برگ گیاه اثر
سایتوتوکسیک بر روی سلول های کارسینوما دارند. عصاره متانلی برگ ها اثرات قوی آنتی
هیستامینی داشته است. کروم موجود در برگ و میوه می تواند تحمل به گلوکز را بالا ببرد
و در دیابتی ها ماده مصرفی باارزشی باشد. پوست این درختچه،
اثر قابض، رفع سوء هاضمه و تب، و ریشه اش خاصیت مسهلی دارد.)2،5،6،9(.
سپستان . [ س ِ پ ِ ])اِ( «سبست »)فرانسوی)،
«کردیامیکسا»)لاتینی).)ثابتی ص 186(. پهلوی «اسپَی »)آرامش گاه ، ملجاء(، ارمنی عاریتی
و دخیل «اسپیَکَن »)مهمان)، باید از شکل «اسپینی » ناشی شده باشد.)حاشیه ٔ برهان قاطع
چ معین). میوه ای است بقدر آلوی کوچکی و در درون آن شیره ای باشد لزج و بیمزه آن را
در دواها بکار برند و معنی آن اطباءالکلبه است و به عربی دبق خوانند با دال ابجد و
بای ابجد ودرخت آن را شجرة الدبق گویند. گرم و تر است و سرفه را نافع باشد.)برهان).
درختچه ای است که در عباسی یافت میشود و نام علمی آن «کردیامیکسا» میباشد. و در بندر
عباس «اونبو» مینامند. چوبش سخت و سنگین است وخوب رنده میشود و در هنرهای زیبا مصرف
میگردد.)جنگل شناسی ساعی ص 272(. لغت فارسی است و بعربی دبق نامند، ثمر درختیست زیاده
بقدر قامتی . ساق او مایل بسفیدی و برگش مدور بزرگ و بارش در خوشه و در اول زرد و بعد
از خشکی سیاه میشود و در حرارت و برودت معتدل و در اول تر و سهل محرورالمزاج و مواد
سوداوی و مزلق و ملین سینه و حلق و مسکن حدة صفرا و عطش و قلیل الغذا و مقوی امعا و
جهت حرقةالبول و سرفه ٔ حاره ٔ یابسه و اخراج کرم معده و خشونت صورت و گرفتگی آواز
و سجح که از دوای تند بهم رسیده باشد و اصلاح اذیت ادویه ٔ مسهله و تبهای حاره و بلغم
شور نافع و ضماد مطبوخ او دردوشاب خرما جهت گشودن دمل آزموده است و قدر شربتش از سی
عدد تا بیست مثقال و مضعف معده و گویند مضر جگراست و مصلحش در مبرودین گل سرخ و در
غیر او عنابست و بدلش خطمی .)تحفه ٔ حکیم مؤمن). نزول الکلب .)بحر الجواهر(. مخفف
سگ پستان و بذر آن سنجسبویه باشد.)مفاتیح). لسان البحر.)منتهی الارب). مخاط و مخیطا
گویند و معنی سپستان اطباءالکلبه بود و بعربی دبق خوانندو دنبیر گویند بلفظی دیگر.
بهترین آن بحری بود که تازه و فربه و صمغی بود طبیعت آن معتدل و گویند سرد بود و گویند
گرم و تر بود و نافع بود جهت سرفه که از گرمی و خشکی بود و سفید و حلق را نرم گرداند
و شکم براند و تشنگی بنشاند و مسهل بود و منقی بود و مقوی آن بود و امعاء را از اخلاط
بد پاک گرداند. در ادویه ٔ مسهل نیکو بود و فعل وی و تبهای گرم که سبب آن خود با صفرا
بود، آنچه از بلغم شور بود سود دهد و مقدار مستعمل از وی سی دانه بود لیکن غذا اندک
دهد و مولد بلغم بود و گویند مضر بود بجگر و مصلح وی آب عناب بود.)اختیارات بدیعی).
اعین السرطان . سنجسبویة. اطبأالکلبة. سبستان . سگپستان .
////////////////
دبق. قسوس* خوانند و آن حبی است مانند زرشک و
دانه مورد و عطاران بشیرازی وی را مویزج خوانند و چون بشکنند عسل لزج و بغایت چسبنده
در اندرون وی بود بهترین آن تازهاملس بود که لون اندرون وی کراثی بود و لون بیرون
وی سیاه بود که به سرخی زند و طبیعت وی گرم و خشک است در سیوم و گویند در دوم و در
وی رطوبت فضلی بود و غیر نضج و اسحق گوید گرم و تر بود و محلل و ملین بود چون با زرنیخ
بر ناخن تباه شده نهند قلع کند بر ورمهای سرد و شرابلغمی ضماد کنند نافع بود و چون
با زرنیخ و موم خلط کنند به اجزای مساوی و بر ورم بن گوش نهند مجموع ورمها را نافع
بود و اگر با کندر بیامیزند و بر ریشهای کهن نهند زایل کند و اگر با بوره بر سپرز نهند
بگدازاند و بلغم و عرق النسا و نقرس را نافع بود و چون نیم درم از وی مستعمل کنند جذب
رطوبت غلیظ از عمق بدن بکند و فولس گوید خلطها در اعضا بگدازاند و قوت اعضا بدهد و
رطوبت زایل کند و مرقوریوس گوید محلل اخلاط فاسد بود که در ورکین جمع شده باشد اما
مضر بود به قلب و از خوردن وی قراقر در شکم پیدا شود و مغص آورد و دوار و اولی آن بود
که به آب عسل قی کنند و حقنه کنند و سکنجبین بیاشامند و گویند مصلح وی بالنکو و گاوزبان
بود و بدل وی نیم وزن وی عاقرقرا بود و در تحلیل ورمهای صلب چهاردانگ وزن آن جوز سرو
و نیم وزن آن ابهل بود
صاحب مخزن الادویه مینویسد: دبق به کسر
دال و سکون با و قاف آن را قسوس نامند و بفارسی مویزک عسلی و کشمش کاولیا و آن دانهایست
از نخود کوچکتر و سبزرنگ و چون خشک گردد پوست آن درهم پیچیده و مایل بسیاهی شود و در
جوف آن رطوبتی چسبنده باشد و دانهای آن بقدر خشخاش و گیاه آن از درخت امرود و غیر آن متوکن میگردد و چندین شاخ از یک مکان میروید و برگ آن شبیه ببرگ
مورد و انار و لطیف میباشد و سبز نیمرنگ
شلیمر تحت عنوان مویزک و کشمش لولی لاتین
آن راDELPHINIUM STAPHYSAGRIA یاSTAPHYSAGRIA گوید فرانسه STAPHISAIGRE
انگلیسیLOUSWORT
[که جملگی گیاهانی دیگر بنظر می رسد. م و
د].
* قسوس . [ ق ُ ])معرب ، اِ( ۞ لبلاب و عشقه
را گویند و به فارسی عشق پیچان خوانند، و حبل المساکین همان است .)برهان). لبلاب کبیر
است .)تحفه ٔ حکیم مؤمن). معروف به حبل المساکین است . گیاهی است مانند لبلاب و سخت
تر از آن ، و دارای انواع و اقسامی است . قسوس سفید دارای تخم سفید است و قسوس سیاه
دارای میوه ٔ سیاه و نوع سوم را قس نامند وآن را ثمری نباشد. مجموع اصناف قسوس حِرّیف
و قابض بود و یک نوع از آن گرم بود و باقی اصناف آن سرد بودو عصب را مضر بود و گل وی
چون با شراب آشامند قرحه ٔامعا را نافع بود و اگر احتیاج به خوردن وی بود باید که در
روز دو نوبت بیاشامند و چون بکوبند و سحق کنند و با موم و روغن زیت موم روغن سازند
سوختگی آتش را موافق بود و ورق وی چون تر بود به سرکه پزند و بکوبند و بر ورم سپرز
ضماد کنند نافع بود و چون ورق وی و سرهای وی بکوبند و آب آن بگیرند و با سرکه و روغن
سر را بدان تر کنند درد سر کهن را زایل گرداند و چون با زیت بیامیزند و در گوش چکانند
درد گوش و ریم که از گوش روانه بود زایل گرداند و نوع سیاه آن چون آب وی بیاشامند بسیار
بدن را ضعیف گرداند و ذهن را مشوش کند و چون بگیرند از سرهای وی پنج عدد و نیک بکوبندو
آب آن بگیرند و در پوست انار گرم کنند با روغن گل و در گوش مخالف چکانند که درد کند
درد ساکن گرداند و وی موی را سیاه گرداند و چون ورق وی با شراب پزند و از وی ضماد سازند
از جهت بسیار ریشها که عارض گردداز سوختگی آتش نیکو بود و کلف ببرد، و آنکه وی را قس
خوانند سرهای وی چون بیاشامند حیض براند و چون قضبان وی و ورق وی در عسل فروبرند و
زن به خود برگیرد همچنین حیض راند و بچه به آسانی بیرون آید و چون بکوبند و آب آن بگیرند
و در بینی چکانند گند بینی زایل گرداند و اصول وی چون بکوبند و آب آن بگیرند و با سرکه
بیامیزند و بیاشامند گزندگی رتیلا را سود دهد.)اختیارات بدیعی))مفردات ابن بیطار(.
رجوع به لبلاب شود.
/////////
دِبق. )اسم( [عربی])زیستشناسی( [قدیمی][debq].
سپستان. مادۀ چسبناکی که از میوۀ سپستان به دست میآید؛ مویزه؛
مویزک عسلی؛ مویزج عسلی؛ شیرینک؛ داروش؛ دارواش.
////////////
دارواش)نام علمی: Viscum و Mistletoe( یک گیاه نیمه انگلی از تیره
صندلیان است، برگ دارد و میتواند قسمتی از مواد غذایی خود را تولید کند.
این گیاه انگل درختان است ولی خسارت زیادی
به آنها نمیزند و گیاه انگلی خیلی مهمی نیست. بذر آن توسط پرندگانی از قبیل دارکوب
در تنه درختان قرار میگیرد و جوانه میزند و يا بذر أين گياه كه در مدفوع پرندگانى
كه قبلا إز أين گياه تغذيه كرده اند بر رؤيه درختان مى نشيند و جوانه مى زند و رشد
میکند. این گیاه دارای گلهای زیبایی است که حتی بعضی مواقع به خاطر گلهای زیبای
آن، آن را از بین نمیبرند و اجازه رشد آن را روی درخت میدهند. این گیاه ریشه خود
را درون شاخههای سایر درختان فرو کرده، شیره خام گیاه را گرفته و سپس شیره خام را
به شیره پرورده تبدیل کرده و استفاده میکند.
واژهٔ دارواش در فارسی و گیلکی و مازندرانی
به معنی «علف درخت» است.
دارواش در فرهنگ عامه[ویرایش]
در فرهنگ عامه مرسوم است که در زمان جشن
کریسمس شخصی را در زیر این درخت کوچک ببوسند.[۱]
جستارهای وابسته[ویرایش]
دارواش سوزنیبرگ - گونهای از دارواش که
بومی ایران است.
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ Longman
Dictionary
گیاهان انگلی و نیمه انگلی دکتر مازوجی
عطری، مرتضی، واژهنامه علوم زیستی، همدان:
۱۳۸۴.
////////////////
الدبق أو الهدال جنس نباتي طفيلي من الفصيلة
الصندلية. يعيش هذا النبات على أغصان كثير من الأشجار المثمرة والحراجية)مثل الحور(
حيث يرسل جذوره من خلال الجروح داخل الفروع ويمتص عصارتها.
محتويات [أخف]
1 الوصف
النباتي
2 الأهمية
الطبية
3 من
أنواعه
4 المراجع
الوصف النباتي
عشبة طفيلية دائمة الخضرة تكون بمجموعها
كرة يبلغ قطرها نحو 25-60 سم. الأغصان خضراء داكنة مائلة إلى السمرة. الأوراق صفراء
مشوبة بخضرة ضيقة وطويلة قوامها جلدي. الثمار كروية صغيرة بيضاء وصفراء كشمع النحل.
الأهمية الطبية
للنبات استعمالات طبية حيث تستخدم الفروع
الحديثة مع أوراقها في شهري كانون الثاني وشباط و تحتوي على مادة الخولين التي تخفض
ضغط الدم في تصلب الشرايين و توقف النزيف و تمنع نمو خلايا السرطان و غيره من الأورام
حيث أن الحقن تحت الجلد بمستخرجات الهدال يوقف الخلايا السرطانية عن النمو و يوقف منقوع
الهدال النزيف الداخلي في جهاز التنفس و جهاز الهضم على اختلاف أسبابه و يوقف الرعاف
و معالجة الصرع عند الأطفال و المسنين .
من أنواعه
الدبق الأبيض
الدبق الصليبي
المراجع
التداوي بالأعشاب / أمين رويحة ، بيروت
: دار القلم ، 1978 ، ص 305 - 306 .
//////////////
به ترکی استانبولی:
Öksəotu, bağamburq, həmişəcavan)lat. Viscum( - səndəlkimilər fəsiləsinə
aid bitki cinsi.
////////////
Viscum is a genus of about 70–100 species of mistletoes, native to temperate
and tropical regions of Europe, Africa, Asia and Australasia. Traditionally,
the genus has been placed in its own family Viscaceae, but recent genetic
research by the Angiosperm Phylogeny Group shows this family to be correctly
placed within a larger circumscription of the sandalwood family, Santalaceae.
They are woody, obligate hemiparasitic shrubs with branches 15–80
centimetres)5.9–31.5 in( long. Their hosts are woody shrubs and trees. The
foliage is dichotomously or verticillately branching, with opposite pairs or
whorls of green leaves which perform some photosynthesis)minimal in some
species, notably V. nudum(, but with the plant drawing its mineral and water
needs from the host tree. Different species of Viscum tend to use different
host species; most species are able to utilise several different host species.
The flowers are inconspicuous, greenish-yellow, 1–3 millimetres)0.039–0.118
in( diameter. The fruit is a berry, white, yellow, orange, or red when mature,
containing one or more seeds embedded in very sticky juice; the seeds are
dispersed when birds)notably the mistle thrush( eat the fruit, and remove the
sticky seeds from the bill by wiping them on tree branches where they can
germinate.
Toxicity in the genus Viscum
Viscum species are poisonous to humans; eating the fruit causes a weak
pulse and acute gastrointestinal problems including stomach pain and
diarrhea.[1] At least one of the active ingredients is the lectin viscumin,
which is an intensely toxic. It inhibits protein synthesis by catalytically
inactivating ribosomes. In spite of this, many species of animals are adapted
to eating the fruit as a significant part of their diet.
Selected species
Mistletoe Viscum album with berries
Viscum album – European mistletoe
Viscum articulatum
Viscum bancroftii
Viscum capense – Cape mistletoe)South Africa(
Viscum coloratum
Viscum combreticola Engl. – combretum mistletoe
Viscum cruciatum – red-berried mistletoe
Viscum diospyrosicola
Viscum fargesii
Viscum liquidambaricola
Viscum loranthi
Viscum minimum
Viscum monoicum
Viscum multinerve
Viscum nudum
Viscum orientale
Viscum ovalifolium
Viscum rotundifolium L.f. – round-leaved or red-berry mistletoe
Viscum triflorum
Viscum whitei
Viscum yunnanense
References
Jump up ^ Carnegie Library, Science and Reference division)1997(. The
Handy Science Answer Book. Visible Ink Press. ISBN 9780787610135.
Jump up ^ Sjur Olsnes, Fiorenzo Stirpe, Kirsten Sandvig, Alexander Pihl.
Isolation and Characterization of Viscumin, a Toxic Lectin from Viscum album L.
THE JOURNAL OF BIOLOGICAL CHEMISTRY Vol. 257, No 22, November 25, pp.
13263-13270, 1982.
Jump up ^ David M. Watson, "Mistletoe-A Keystone Resource in
Forests and Woodlands Worldwide" Annual Review of Ecology and Systematics
32)2001:219–249(.
Flora of China: Viscum
Flora of Pakistan: Viscum
Flora Europaea: Viscum
"Viscum
L.". Australian Plant Name Index)APNI(, IBIS database. Centre for Plant
Biodiversity Research, Australian Government.
Mistletoe Pages: Viscum
Categories: SantalaceaeParasitic plantsSantalales genera
Viscum album growing on a Populus species
Scientific classification
Kingdom: Plantae
(unranked(: Angiosperms
(unranked(: Eudicots
(unranked(: Core
eudicots
Order: Santalales
Family: Santalaceae
Genus: Viscum
L.
////////////
Mistletoe in a tree.
Mistletoe is the common name for most obligate hemiparasitic plants in
the order Santalales. Mistletoes attach to and penetrate the branches of a tree
or shrub by a structure called the haustorium, through which they absorb water
and nutrients from the host plant.
The name mistletoe originally referred to the species Viscum album)European
mistletoe, of the family Santalaceae in the order Santalales(; it was the only
species native to Great Britain and much of Europe. A separate species, Viscum
cruciatum, occurs in Southwest Spain and Southern Portugal, as well as North
Africa, Australia and Asia.
Over the centuries, the term has been broadened to include many other
species of parasitic plants with similar habits, found in other parts of the
world, that are classified in different genera and even families — such as the
Misodendraceae and the Loranthaceae.
In particular, the Eastern mistletoe native to North America,
Phoradendron leucarpum, belongs to a distinct genus of the Santalaceae family.
The genus Viscum is not native to North America, but Viscum album has been
introduced to California.[1] European mistletoe has smooth-edged, oval,
evergreen leaves borne in pairs along the woody stem, and waxy, white berries
that it bears in clusters of two to six. The Eastern mistletoe of North America
is similar, but has shorter, broader leaves and longer clusters of 10 or more
berries.
Mistletoe in a tree.
//////////////
کوردیا)سپستان فارسی و عربی و انگلیسی()نام
علمی: Cordia( نام یک سرده از تیره گاوزبانیان است.
//////////////
به عربی و فارسی سپستان و دبق:
السبستان أو الدبق[1])الاسم العلمي:Cordia( جنس من النباتات يتبع الفصيلة
الحمحمية من طبقة النجمياوايات[2][3] .
تسميات
دباقة ودبق ومخيطة ومخيط ومخيطا ومكساس
ومقساس ودبكر ودبك وبنبر وباتيار وطنب وغراف وقمبيل وكورديا.
انظر أيضاً
قائمة أنواع السبستان
مراجع
^ منتدى زراعة نت. شجرة الدبق)سبستان(.
تاريخ الولوج 29 كانون الثاني 2014.
^ موقع لائحة النباتات)بالإنكليزية( The Plant List جنس السبستان
تاريخ الولوج 27 كانون الثاني 2014
^ موقع تاكسونوميكون)بالإنكليزية( Taxonomicon جنس السبستان
تاريخ الولوج 27 كانون الثاني 2014
sebesten
English
Etymology
Arabic word for the tree.
Noun
sebesten (plural sebestens(
The mucilaginous drupaceous fruit of two East Indian trees)Cordia myxa
and Cordia latifolia(, sometimes used medicinally in pectoral diseases.
(West Indies( The
similar fruit of Cordia sebestana.
Part or all of this entry has been imported from the 1913 edition of
Webster’s Dictionary, which is now free of copyright and hence in the public
domain. The imported definitions may be significantly out of date, and any more
recent senses may be completely missing.
Categories: English terms derived from ArabicEnglish lemmasEnglish
nounsEnglish countable nounsWebster 1913en:Borage family plants
/////////////
Cordia is a genus of flowering plants in the borage family,
Boraginaceae. It contains about 300 species of shrubs and trees, that are found
worldwide, mostly in warmer regions. Many of the species are commonly called
manjack, while bocote may refer to several Central American species in Spanish.
The generic name honours German botanist and pharmacist Valerius Cordus)1515-1544(.[3]
Like most other Boraginaceae, the majority have trichomes)hairs( on the leaves.
Taxonomy
The taxonomy of Cordia is complex and controversial. Gottschling et al.)2005(
say this is partly due to "extraordinarily high intraspecific
variability" in some groups of species, making identification difficult,
and partly due to new taxa having been "airily described on the basis of
poorly preserved herbarium specimens".[4]
Selected species
Main article: List of Cordia species
Cordia africana Lam. – White Manjack
Cordia alliodora)Ruiz & Pav.( Oken – Spanish Elm, Ecuador Laurel,
Salmwood, Bocote)Neotropics([5]
Cordia boissieri A.DC. – Anacahuita, Texas Olive)southern Texas,
Northern Mexico(
Cordia curassavica)Jacq.( Roem. & Schult. – Black Sage, Wild Sage
Cordia dentata Poir. – White Manjack
Cordia dichotoma G.Forst – Fragrant Manjack, Bird Lime Tree)Tropical
Asia and Australasia([6]
Cordia leucophlyctis Hook f. –)endemic to the Galápagos Islands(
Cordia lutea Lam. – Yellow Cordia)western South America, including the
Galápagos Islands(
Cordia monoica
Cordia myxa L. – Assyrian Plum)South Asia(
Cordia domestica is treated as a separate species by some sources, and
as C. myxa var. domestica by others.[7] Cordia obliqua Willd.)the Clammy
Cherry( has been placed in the "Cordia myxa complex",[8] or treated
as a synonym for Cordia dichotoma.[9]
Cordia platythyrsa Baker
Cordia rupicola Urban – Puerto Rico Manjack)Puerto Rico(
Cordia sebestena L. – Geiger Tree, Large-leaf Geigertree)southern
Florida, Greater Antilles, Central America(
Cordia sinensis Lam.)=C. gharaf( – Grey-leafed Saucerberry
Cordia subcordata Lam. – Kou, Tou, Marer)Africa, South Asia, Southeast
Asia, northern Australia, Pacific Islands(
Cordia sulcata DC. – Mucilage Manjack, Laylay, White Manjack, Wild
Clammy Cherry
Formerly placed here
Carmona retusa)Vahl( Masam.)as C. retusa Vahl([10]
Ecology
Cordia species are used as food plants by the caterpillars of some Lepidoptera
species, such as Endoclita malabaricus, Bucculatrix caribbea, and Bucculatrix
cordiaella.[11] The Wild Olive Tortoise Beetle)Physonota alutacea( feeds on C.
boissieri, C. dentata, C. inermis, and C. macrostachya.[12]
Uses
Ornamental
Many cordias have fragrant, showy flowers and are popular in gardens,
although they are not especially hardy.[13]
As food
A number of the tropical species have edible fruits, known by a wide
variety of names including clammy cherries, glue berries, sebesten, or snotty gobbles.
In India, the fruits of local species are used as a vegetable, raw, cooked, or
pickled, and are known by many names, including lasora in Hindi. One such
species is Fragrant Manjack)C. dichotoma(, which is called gunda or tenti dela
in Hindi and lasura in Nepali. The fruit of the Fragrant Manjack is called
phoà-pò·-chí)破布子(,
樹子仔,
or 樹子(POJ:
chhiū-chí( in Taiwan where they are eaten pickled.
Glue
The white, gooey inner pulp of the fruits is traditionally used to make
glue.[citation needed]
Wood
The wood of several Cordia species is commercially harvested. Ecuador
laurel)C. alliodora(, ziricote)C. dodecandra(, Spanish elm)C. gerascanthus(,
and C. goeldiana are used to make furniture and doors in Central and South
America.[13]
Ziricote[14] and bocote[15] are sometimes used as wood for making
acoustic guitar backs and sides. Well-known guitarist Richard Thompson
currently plays a Lowden F-35C RT Richard Thompson Signature Model with
ziricote back and sides.[16] Similarly, drums are made from C. abyssinica, C.
millenii, and C. platythrysa due to the resonance of the wood.[17]
Gallery
C. sinensis foliage and fruit.
C. sinensis trees.
Fruits of Cordia goetzei
References
Wikimedia
Commons has media related to Cordia.
Wikispecies
has information related to: Cordia
Jump up ^ "Cordia L.". TROPICOS. Missouri Botanical Garden.
Retrieved 2009-10-20.
Jump up ^ "Cordia L.". Germplasm Resources Information
Network. United States Department of Agriculture. 2007-10-05. Retrieved
2010-03-01.
Jump up ^ Quattrocchi, Umberto)2000(. CRC World Dictionary of Plant
Names: A-C. CRC Press. pp. 612–613. ISBN 978-0-8493-2675-2.
Jump up ^ Gottschling, Marc; Miller, James S.; Weigend, Maximilian &
Hilger, Hartmut H.)2005-10-01(. "Congruence of a Phylogeny of Cordiaceae)Boraginales(
Inferred from ITS1 Sequence Data with Morphology, Ecology, and
Biogeography". Annals of the Missouri Botanical Garden 92)3(: 425–437.
JSTOR 40035480.
Jump up ^ Grandtner, Miroslav M.)2005(. Elsevier's Dictionary of Trees
1. Elsevier. pp. 252–260. ISBN 978-0-444-51784-5.
Jump up ^ "Cordia dichotoma Forst. f.". Ecology and
Evolutionary Biology Plant Growth Facilities. University of Connecticut.
2009-10-06. Retrieved 2009-10-20.
Jump up ^ "Cordia domestica". The Plant List. Retrieved
2015-06-26.
Jump up ^ "Cordia obliqua Willd.". GRIN Taxonomy for Plants.
USDA. Retrieved 2015-06-26.
Jump up ^ "Cordia obliqua". The Plant List. Retrieved
2015-06-26.
Jump up ^ "Species Records of Cordia". Germplasm Resources
Information Network. United States Department of Agriculture. Retrieved
2010-08-21.
Jump up ^ Davis, Donald R.; Bernard Landry; Lazaro Roque-albelo)2002(.
"Two new Neotropical species of Bucculatrix leaf miners)Lepidoptera:
Bucculatricidae( reared from Cordia)Boraginaceae(". Revue Suisse de
Zoologie 109)2(: 277–294. doi:10.5962/bhl.part.79591.
Jump up ^ Quinn, Mike. "Wild Olive Tortoise Beetle Physonota
alutacea Boheman, 1854". Texas Beetle Information. Texas Entomology.
Retrieved 2010-04-05.
^ Jump up to: a b
Bennett, Masha)2003(. Pulmonarias and the Borage Family. Timber Press. pp.
196–198. ISBN 978-0-88192-589-0.
Jump up ^
http://www.lmii.com/CartTwo/thirdproducts.asp?CategoryName=+Backs+and+Sides&NameProdHeader=Ziricote
Luthiers Mercantile page about Ziricote
Jump up ^ http://www.lmii.com/CartTwo/thirdproducts.asp?CategoryName=+Backs+and+Sides&NameProdHeader=Bocote
Luthiers Mercantile page about Ziricote
Jump up ^ Presad, Anil)October 2009(. "Richard Thompson")PDF(.
Guitar Player: 50.
Jump up ^ Tudge, Colin)2007(. The Tree. Random House. p. 237. ISBN 978-0-307-39539-9.
Categories: CordiaFruit vegetables